عشق و نفس

  Home

صفحه اصلی مراقبه

 

 

عشق و نفس کشيدن بهم شباهت فراوانی دارند. عشق هميشه تازه است. هيچوقت کهنه نمی‌شود. قابل جمع کردن و ذخيره کردن هم نيست، لحظه به لحظه زندگی می‌کند، تداوم ندارد، هر لحظه ممکن است بميرد و دوباره زنده شود. درست مثل نفس، شما ممکن نيست بتوانيد نفستان را ذخيره کنيد و يا برای مدتی بيش از چند دقيقه حبس کنيد. در اين صورت از دست خواهيد رفت. نفس، مرتب بين قطبهای دم و بازدم حرکت می‌کند و برای همين است که زندگی بخش است.

 

اگر نفستان را حبس کنيد، تلف خواهيد شد. نفسِ حبس شده، زنده نيست. عشق هم درست همينطور است. هروقت کسی درآن گير کند، مثل کسی است که نفس خود را حبس کرده باشد. اين چيزی است مرتب به سر مردم می‌آيد: ذهن آنقدر بر وجودشان چيره و حاکم شده است که حتی مهار قلب را هم بدست گرفته است. اينجا است که حتی قلبها هم سلطه گرا و چيره طلب می‌شوند، در حالی که قلبِ سالم تنها چيزی که نمی‌فهمد سلطه‌گرايی است.

 

بنابراين هرزمانی که يادتان بود اين مراقبه ساده را انجام دهيد: بنشينيد، نفسهای عميق بکشيد، به گذرا بودن نفس و فرّار بودن آن نگاه کنيد، ببنيد که ممکن نيست بتوان آن را برای ابد حبس کرد. حالا اين حرکت را به مراقبه‌ای زيبا بدل کنيد. با دم خود، از طبيعت عشق و محبت را دريافت کنيد و با نفسی که بيرون می‌دهيد آنچه را که گرفتيد به طبيعت برگردانيد. وقتی در اين مراقبه عميق شويد خواهيد ديد که نوع نفس کشيدنتان و عمق و کيفيت آن به کلی عوض می‌شود. برای همين است که در هند نفس را "پرانا" يا حيات می‌نامند. نفس قدرتی جادويی دارد.

 

 

اوشو: کتاب "در باز"- بخش سيزدهم

ترجمه رضا صادقی- خرداد هشتاد و شش

 

مطالب مربوط

پراناياما

هارا

صفحه اصلی